{magic love}

پارت ۲
کلاس تموم شد. آزاله به دور و اطراف نگاه کرد و دید همه دران با دوستانشون خوش و بش میکنن و فقط اون تنهاس.
ناگهان دختری زیبا که مانند برف بود نزدیک او شد. موهایش همانند خورشید می‌درخشید و لباسش مثل لباس آلیس در سرزمین عجایب بود. چشمانش همانند زمرد ابی بود. آزاله که محو زیبایی دختر شده بود ناگهان دختر گفت
ایلا: سلام، به کلاس خوش اومدی اسمت آزاله بود درسته ؟ اسم قشنگیه بخاطر موهات این اسم رو روت گذاشتن؟
آزاله: سلام ممنون، اره بخاطر رنگ موهامه اسمت چیه؟
ایلا: وای ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم، من ایلا هستم ؟ ایلا براون از خاندان براون
آزاله: اسمت مثل خودت زیباس:)
ایلا: مچکرم. از خاندان آلن هستی قدرتت طبیعته؟
آزاله: اره ، شنیدم خاندان براون قدرت های بینظیری دارن قدرت تو چیه؟
ایلا: درست شنیدی. قدرت من، قدرت ابه
آزاله: وای چه قدرت جالبی:)
ایلا:مرسیی ، نظرت چیه باهم دوست بشیم؟
آزاله: معلومه چرا که نه
که یهو ایلا آزاله رو محکم بغل کرد و گفت: بهترین دوستای همم!
آزاله لبخندی زد و گفت: بهترین دوستای هم!
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
امید وارم خوستون اومده باشه
این دو پارت چیز مهمی نداشت اتفاقای اصلی از پارت بعد شروع میشه